قم حرم اهل بيت(ع)
(0) نظر

شايد هر كس كلمه حرم را در مورد قم بشنود و يا در نوشته‎اي بنگرد، فوراً متوجه حرم مطهر و بقعه مباركه فاطميه؛ يعني مقدار معيني از زمين كه زير قبه ساميه و گنبد مطهر قرار گرفته است، بيفتد و همانگونه كه معمول و متعارف است، همان موضع مباركي كه محصور است و علاقمندان با احترام مخصوص وارد شده و در آن جا زيارت مي‎خوانند، به ذهن بيايد.



ولي مقصود ما از حرم در اين بحث، يك معناي وسيع ومفهوم گسترده‎تري است. و خلاصه منظور، سراسر شهر قم و كل اين سرزمين، مقدس و شريف است و اين بر اساس رواياتي است كه از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ وارد شده و بر اساس آن روايات امام معصوم، اين سرزمين را متعلق به خود و خاندان خود دانسته و حرم خويش خوانده‎اند و از اين رو قم، سراسر، حرم اهل بيت است.
حرم در لغت به معناي آن چيزي است كه انسان از آن حمايت و دفاع مي‎كند، چيزي كه حرمت شكني آن روا نيست.
با لحاظ اين معنا، مي‎توان حرم را در اينجا بيت و خانه، معنا كرد و گفت: قم، اين سرزمين مبارك، خانه اهل بيت و جايگاه آنان و مركز عنايت و مورد حمايت و دفاع آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است. كه ما در اين جا به مزاياي محترمانه اين سرزمين پاك با توجه به روايات مي‎پردازيم.


قاضي نورالله شوشتري نقل مي‎كند كه: بلده قم، شهري عظيم و بلده‎اي كريم است و از جمله بلادي است كه هيمشه دار المؤمنين بوده و بسياري از اكابر و افاضل از آن جا برخاسته‎اند.


1. قم از سوي خداوند متعال، حجّت بر بلاد ديگر، قرار داده شده است.
2. خداوند قم را در حال استضعاف و بيچارگي وانمي‎گذارد
3. ملائكه، بلا را از شهر قم، ‌دفع مي‎كنند.
4. علم در قم ظهور و بروز پيدا مي‎كند، قم معدن علم و فضل خواهد شد و به تمام نقاط عالم سرازير خواهد گرديد.
5. قم،‌قطعه‎اي از بيت المقدس مي‎باشد و شهري مأمن است.
6. قم آشيانه آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده و پناهگاه شيعيان و پيروان آن‎ها است.
7. قم مأواي فاطميين؛ يعني اولاد و ذراري فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ مي‎باشد.
8. قم حرم خاندان پيغمبر و منزل و بيت آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده، مركز و جايگاه و محل توجه خاص امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ خصوصاً از امام صادق ـ عليه السّلام ـ به بعد است.
9. قم بلد آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ و شهر شيعيان علي و آل علي ـ عليه السّلام ـ بوده و مطهر و مقدس است.
خلاصه، قم شهري عجيب و سرزميني شگفت‎انگيز است. كساني كه روي زمين آن راه مي‎روند، در سرزمين مقدس راه مي‎روند و آنان كه در اين شهر ساكن و مقيمند، در عش آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ و در حرم اهل بيت پيغمبر ـ عليهم السّلام ـ مأوي گزيده‎اند. 



:: موضوعات: قم ، حرم اهل بيت
قم پايگاه علم، فرهنگ و تمدن
(0) نظر

شهر قم از زماني كه به عنوان مركزي شيعي در نزد پيروان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ شهرت يافت، پيوسته مهد دانش و فضيلت و سرچشمه فيضان حكمت و معرفت بوده و از همان روزها تربتش را به شرافت و مردمش نيز به فضيلت ستوده شده‌اند. خدمات برجسته و مساعي ارزنده دانشمندان قم در راه احياي آيين تشيع و نشر معالم دين و فرهنگ اسلام به حدي بود كه تاج كرامت ابدي بر تارك شريف آنان نهاده شده، تا آنجا كه از امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است: لولا القميون لضاع الدين؛ اگر اهل قم نبودند دين ضايع مي‌گشت.[1]

اما اينكه چرا اين شهر را قم نام نهاده‌اند، از وجود مقدس امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ رسيده كه فرمودند: انّما سمّي قم لانّ اهلها يجتمعون مع قائم آل محمد(عج) و يقومون معه و يستقيمون عليه و ينصرونه؛ (اين شهر) قم ناميده شد زيرا كه اهلش در اطراف حضرت قائم آل محمد(عج) گرد مي‌آيند و با آن حضرت قيام مي‌نمايند و با او ـ عليه السّلام ـ همراه‌اند و در كنار او پايداري مي‌كنند و او را ياري مي‌نمايند.[2]
از حضرت هادي ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه حضرت فرمودند:[3] علت نامگذاري اين شهر به قم آن بود كه وقتي كشتي نوح ـ عليه السّلام ـ در طوفان به اين نقطه رسيد از حركت ايستاد. و اينجا قطعه‌اي از بيت‌المقدس مي‌باشد.
مژده جايگاه خاص قم در تشيع هفتاد و چند سال قبل از نزول فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به قم و در زماني كه هنوز پدر بزرگوارش امام كاظم ـ عليه‎السّلام ـ ديده به جهان نگشوده بود توسط (امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ) بيان شد، آن‌گاه كه فرمود: بانويي فاطمه نام، از فرزندم موسي ـ عليه السّلام ـ در اين شهر (قم) از دنيا مي‌رود (و مقام و منزلتي دارد) كه شيعيان را شفاعت مي‌كند و همگي به بهشت مي‌روند.[4]
در روايتي ديگر حضرت فرمودند: انّا لله حرماً و هو مكه و ان للرسول ـ صلي الله عليه و آله ـ حرماً و هو المدينه و ان لامير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ حرماً و هو الكوفه و ان لنا حرماً و هو بلده قم و ستدفن فيها امراه من اولادي تسمّي فاطمه فمن زارها وجبت له الجنه، قال الراوي و كان هذا الكلام منه قبل ان يولد الكاظم ـ عليه السّلام ـ.
... و از براي ما حرمي است كه آن شهر قم است، و طولي نخواهد كشيد كه بانويي فاطمه نام از فرزندانم در آن شهر مدفون خواهد شد و براي زيارت كنندگانش بهشت واجب مي‌شود.[5]
حتي در مورد شاگردان مكتب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز رواياتي رسيده كه با وجود آنها، بلاء از اهل قم دفع مي‌شود.[6]
اين شهر از زمان قبول اسلام تا امروز يعني در طول سيزده قرن همواره بنام مركز تشيع و پايتخت شيعه اماميه خوانده شده است، حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: قم سرزمين ماست، سرزميني كه پاكيزه و مقدس است براي شيعيان ما، كه ولايت ما را قبول كرده است.[7]
و اين پايگاه تشيع، مورد عنايات خاصه ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ بوده و بيش از سي روايت درباره شهر و مردم‌اش از طرق معتبره رسيده است تا جائي كه خواب در قم را عبادت خوانده‌اند و از امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ رسيده كه حضرت فرمودند: قم عش آل محمد و مأوي شيعتهم؛ قم آشيانه ما (آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ) و پناهگاه شيعيان ماست.[8]
عصاره احاديث وارده با حذف تكرار چنين است: شهر قم قطعه‌اي از بيت‌المقدس، شهري مقدس، مطهر و بلد ما اهل بيت و شيعيان ماست، چه نيكو موضعي است قم، كه خداوند متعال آن را بر ساير بلاد حجت قرار داده و ستمگران در آن گداخته گردند، چنانكه نمك در آب ذوب مي‌گردد و زود باشد كه علم و معرفت از كوفه بدان شهر منتقل گردد و از آنجا به ساير بلاد، منتشر شود به طوري كه نزديك ظهور حضرت حجت(عج) مستضعفي در دنياي آباد يافت نشود تا جايي كه زنان خانه‌دار به علم امامت و ولايت واقف باشند.[9]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ : قال ستدفن فيها امرأه من اولادي تسمي فاطمه فمن زارها وجبت له الجنه؛ در اين شهر فاطمه بنت موسي ـ عليه السّلام ـ دفن خواهد گشت كه هر كس او را زيارت كند بهشت برايش واجب گردد.[10]
در آثار پيرامون قم چنين آمده است: بهشت را هشت باب است و سه درب آن به سوي مردم قم است.[11] و محدث قمي نقل مي‌نمايد: از براي بهشت درب است و يك درب از آنها خاص اهل قم مي‌باشد، گوارايشان باد، گوارايشان باد.[12]
در مورد مردم قم كه در اين شهر مقدس مدفون مي‌شوند، فضيلتي است كه ديگران را چنين فضيلتي نيست. محل حشر و نشر جميع مردم بيت‌المقدس است جز اهالي قم كه در گور خويش محاسبه مي‌شوند از آنجا به بهشت محشور مي‌گردند و اين كرامت به اهل قم اختصاص دارد.[13]
و اهل قم به تأييدات رباني مؤيد و به توفيقات سبحاني مشرف‌اند و فرشتگان پيوسته از آنان بلايا را دفع كنند و بندگان مؤمن خداي متعال در آن شهر گرد آمده و در انتظار شفاعت پيغمبر خود بسر مي‌برند.
سلام خداوند بر اهل قم و رحمت الهي برايشان باد كه آنها اهل ركوع و سجود، قيام و قعود، و آمرزيده و مغفور مي‌باشند، خداوند بركات خود را برايشان نازل گرداند كه ايشان‌اند علماء، فقهاء، فهماء و اهل ديانت و حسن عبادت كه سيئاتشان به حسنات تبديل مي‌گردد.
و سخن آخر اينكه حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: اذا اصابتكم بليّه و عنا فعليكم بقم فانه مأوي الفاطميين؛ زماني كه به شما گرفتاري و غمي رسيد، به شهر قم پناه بريد چراكه قم محل و مأواي فاطميين است.[14]
پايگاه علوم اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ
از مناطق مهمي كه به عنوان اصلي‌ترين مراكز علوم اسلامي، بلكه بزرگترين مركز شيعي ياد مي‌شود بايد قم را نام برد. شهري كه از زمان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ خصوصاً در زمان امام عسكري ـ عليه السّلام ـ و نيز در طول عصر غيبت جايگاهي مطئمن براي نشر فقه و احاديث پاك و مطهر بوده است.
قم در زمان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوارش پايتخت علمي شيعه بوده و در آن راويان فراواني مي‌زيستند و همچنين در آن از مؤلفان و صاحبان قلم در حديث و ديگر شاخه‎هاي علم گروههاي فراواني سكونت داشتند.[15]
و از اين رهگذر خدمات بزرگي به مراكز علمي شيعه نموده است. رسالت سنگين نشر علوم اهل‌بيت ـ عليهم السلام ـ، احادث آنان و فضايلشان از قم و توسط قمي‎ها و قميون انجام گرفته است. رسالتي كه تمام جوامع علمي شيعه حامل آن مي‎باشند. در بيانات نوراني اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز تأييدات بلندي صادر شده كه براي افتخار هميشگي اين سرزمين كافي است. اگر تلاش و زحمات اهل قم نبود دين از بين مي‌رفت[16] و به راستي نيز چنين است. تأملي هر چند گذرا به عصرهاي گذشته خصوصاً بني‌العباس و جور و وحشتي كه بر امامان شيعه و پيروان آنان در عهد امام عسكري ـ عليه السّلام ـ حاكم بوده است، اهميت اين رسالت و مسؤولين قمي‌ها و قم را، به وضوح مشاهده مي‌كنيم، و در اثر اين عنايت و اهتمام در زمان غيبت صغري به عنوان بزرگترين مركز علمي در جهان اسلام نام برده مي‌شد. در عظمت اين مركز مي‌توان اشاره كرد به سخني كه شيخ در كتاب «الغيبه» بيان مي‌نمايد:
سومين نايب خاص امام زمان(عج) توجه و عنايت خاصي به قم داشته و كتاب «تأديب» را جهت بررسي و اظهار نظر به قم ارسال نموده است.[17] و چه زيباست آن تقدير و رضايت امام صادق ـ عليه السّلام ـ كه به عيسي بن عبدالله فرمود:
سلام خداي متعال بر اهل قم باد. خداوند سرزمين‌شان را از باران سيراب گرداند و بركات و رحمت خود را بر آنها نازل فرمايد. و زشتيها را به نيكوئي مبدل سازد. آنانكه اهل ركوع، سجود، قيام و قعودند. آنانكه فقيهان‌اند و اهل ذكر و درك‌اند.[18]
قم در گذر زمان
ساكنان اصلي قم هنگام حمله مسلمانان به ايران از لحاظ كثرت به اندازه‌اي بودند كه هزاران سپاه از آنان در جنگ قادسيه و نهاوند شركت كردند.[19]
شهر قم كه داراي دوازده روستا و سيصد و چهل و چند ده بوده و به قولي بيست و يك روستا و هفتصد ده دارا بوده است ده‌هاي چنان آباد و پرجمعيت كه تنها از يك ده چهار هزار مرد بيرون آمد كه هر يك خدمتكاري، مهتري و نان‌پز و آشپز همراه داشت براي جنگ با اعراب مسلمان.[20]
قم مقارن حمله مسلمانان به ايران شهري معتبر، معروف و پرجمعيت بوده است.[21] قم از شهرهايي بود كه علويان به آن روي مي‌آوردند و در آن پناه مي‌جستند.[22] در سال 210 مأمون،‌علي بن هشام مروزي را فرستاد و با سپاه او را امداد داد تا با قمي‌ها جنگ كرد يحيي بن عمران را كه رئيس قم بود به قتل رسانيد، باروي شهر را با خاك يكسان كرد و خراج قم را بيش از سه برابر كرد.[23] در زمان معتزّ عباسي مردم قم نافرماني كردند موسي بن بغا به قم حمله برد جمع كثيري را كشت و جمعي ديگر را به قيد كرد.
قم در سال 621 به دست سپاهيان مغول آن چنان ويران و قتل عام شد كه تا ميانه قرن نهم آثار آن برجاي بود و هرگز موقع و اهميت پيشين خود را باز نيافت.[24]
قم روزگاراني چندان بزرگ بوده كه در دو جاي آن نماز جمعه برپا مي‌شده و اين بدان معناست كه فاصله دو سوي آن بيش از سه ميل مسافت بوده است. پهنه خطه آنرا روزگاري صد فرسنگ در صد فرسنگ گفته‌اند (قطعه معروف منسوب به انوري در روضه الصفا و هفت اقليم 5:3 و نزهه القلوب: 47 و اسناد ديگر) و آن را در عداد شهرهايي چون ري برشمرده‌اند كه جمعيت آن از هزار هزار نفر در مي‌گذشته (ري باستان 104:1ـ108) و در يك زلزله سيصد و پنجاه هزار تن از مردم آن تلف شده‌اند (ديوان قوامي رازي:12) و در حمله مغول هفتصد هزار آدمي در آن كشته شده‌اند (مرصاد العباد، نجم‌الدين دايه رازي:9)[25]
جايگاه علمي
قم در طول تاريخ خود كه كرامت بزرگ مركزيت شيعه را به خود اختصاص داده است به عنوان يك مركز علمي و فرهنگي جهت ترويج اشاعه علوم اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ مورد قبول همگان بوده است.

منبع: انديشه قم



:: موضوعات: قم پايگاه علم و فرهنگ
قم و پيروزي انقلاب اسلامي
(0) نظر

قم كه همواره قيام را با خود به همراه دارد اسم با مسمايي براي اين شهر است كه بنا به نقلي پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر آن نهاده است. تاريخ اين ديار يادآور مجاهدت‎ها و استقامت‎هاي علماي بزرگي در طول قرن‎ها مي‎باشد. هر چند اين سرزمين همواره جوشش‎گاه مبارزه و قيام عليه ستمگران بوده است، ولي نهضت اسلامي كه از سال‎هاي 1341 آغاز و در 22 بهمن 1357 به ثمر رسيد، تنها نهضت تاريخ تمدن بشري است كه مانند نوري تمام دنيا را روشن ساخت و به نتيجه رسيد.

موقعيت قم در تاريخ انقلاب اسلامي بركسي پوشيده نيست و كم‎تر انساني در دنياست كه از انقلاب اسلامي ايران اطلاع داشته و از نقش قم در اين انقلاب بي‎اطلاع باشد. چه در طول نهضت انقلاب اسلامي و چه پس از پيروزي آن، قم زادگاه حوادث مهم تاريخي بوده است. ليكن دو حادثه بسيار مهم آن از ويژگي خاصي برخوردار است؛ يكي جرقه انقلاب (قيام 15 خرداد 1342) و ديگري آتش انقلاب (قيام 19 دي 1356) كه هر دو در بستر تاريخ اين شهر زاده و رشد يافت.
با نگاهي به گذشته و اوضاع و احوال ايران در آن زمان به خوبي در خواهيم يافت كه چگونه حكام و پادشاهان بر مردم اين كشور حكمراني نموده و از دسترنج اين ملت براي خود سفره‎هاي رنگين گسترده و ثروت اين ملت را بر باد مي‎دادند. امّا از ميان حكام خودسر، خاندان پهلوي از همه بدتر جلوه كرده و تا بدانجا بي‎شرمي را پيش برده كه چادر و حجاب را از سر زنان اين سرزمين كشيده وجسارت و جرأت را تا تصويب لوايحي براي محو اسلام و قوانين آن رساندند كه از سال 1340 مقدمات طرح اسلام زدايي با حذف «سوگند خوردن به قرآن» براي نمايندگان به مرحله اجرا در آمد.
در اين ميان كه خفقان و ظلم همه جاي ايران را فراگرفته و سرها در گريبان فرو رفته و طاغوت زمان بي‎باكانه با دستورهاي اسلام در افتاده بود. تنها قم و علماي آن به ميدان آمده و روحانيون آگاه فرياد مظلوميت اسلام را سردادند كه در پيشاپيش اين قيام مرد تاريخ‎ساز عصر حضرت امام خميني (ره) با فرياد وا اسلاما به روحانيون و مردم شريف قم روشني مي‎بخشيد.
در سال 1341 كه شاه ايران با سفر به آمريكا دستورهاي لازم را براي اجراي انقلاب سفيد خويش، گرفت در 19 دي از مردم خواست تا در انتخابات نمايشي شركت كرده و براي اجراي اهداف آمريكايي شاه به لوايح پيشنهادي رأي بدهند. كه در اينجا نيز شهر مقدس قم با هدايت و رهبري امام خميني (ره) اين رأي گيري را تحريم و به مخالفت با آن پرداخت.
تاريخ، روحيه حماسي و انقلابي مردم اين سرزمين را روزي به ثبت رسانيد كه محمد رضا شاه پهلوي در سال 1341 به منظور جلب اعتماد علماء حوزه و فريب مردم به اين شهر سفر كرد و پس از آن كه در 4 بهمن سال 41 در ميدان آستانه از اتومبيل خود پياده شد تمامي آرزوهايش را بر باد رفته ديد؛ زيرا صحنه‎اي را به نظاره نشست كه انتظارش را نداشت. نه تنها از مردم استقبال كننده، كسي را نديد بلكه كارمندان اداري و دولتي و روحانيون نيز به چشم نمي‎خوردند و سكوتي شگفت بر شهر حكمفرما شده بود.
گويا شاه به شهري پر از دشمن قدم نهاده است. از شدت خشم و اضطراب از رفتن به حرم منصرف گشته و از همانجا بازگشت.
در دوّم فروردين سال 1342 كه مصادف با سالگرد شهادت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ بود حادثه‎اي ديگر در تاريخ انقلاب شهر قم ورق خورد، مردم و روحانيان عاشق و دلباخته حرم اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در مدرسه فيضيه مشغول عزاداري بودند كه با حادثه‎اي غمبار روبرو شدند. عمال دژخيمان با هجومي وحشيانه و كشتاري بي‎رحمانه علما و فضلا را به خاك و خون كشيدند كه اين جريان باعث خشم ملت بر عليه شاه و حكومت مستبد او شد. و با اين كار سنگري ديگر از سنگرهاي رژيم توسط مردم و علماي قم فتح گرديد.[1]
قيام 15 خرداد
در حالي كه بيش از دو روز از عاشوراي سال 1342 نگذشته بود كه در 15 خرداد همين سال رژيم، امام خميني را شبانه دستگير مي‎كند. مردم قم همين كه از موضوع اطلاع پيدا كردند با قلب‎هاي آكنده از غم و اندوه به اطراف منزل امام هجوم آوردند و با سردادن شعار «يا مرگ يا خميني» خشم و نفرت خود را بر عليه رژيم ابراز كردند كه به راهپيمايي عمومي مبدل شده و مردم در حرم حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ تجمع مي‎كنند و خواستار آزادي امام مي‎شوند كه ناگهان صداي گلوله‎هاي نظاميان و رگبار مسلسل آنان موج جمعيت را مي‎شكند ومردان و زنان بي‎شماري را در خون خود مي‎غلتاند.[2] كه امام با اعلام عزاي عمومي،‌نقطه آغاز و بذر آبياري شده انقلاب شكوهمند اسلامي را با خون‎هاي برزمين ريخته 15 خرداد اعلام مي‎دارد كه سال‎ها بعد به ثمر نشست.[3]
قيام 19 دي قم (سال 1356)
پس از شهادت فرزند برومند امام خميني حاج آقا مصطفي، در سال 1356، خشم ملت از رژيم ستم‎شاهي افزون گرديد و حكومت در تاريخ 7/10/1356 اقدام به پخش مقاله‎اي توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات نمود كه در پي اين عمل مردم و طلاب قم خشمگين شده و در 19 دي تظاهرات شديدي را بر ضد رژيم پهلوي به راه مي‎اندازند. كه با اقدام مسلحانه رژيم برخورد كرده و تعدادي از مردم به شهادت مي‎رسند.[4] امّا با اين قيام مردم قم آتش انقلاب اسلامي برافروخته گشت و برق آسا به ديگر شهرها سرايت نمود و سرانجام منجر به شكست ظالمان و طاغوتيان و پيروزي مظلومان و مسلمانان گرديد.[5]
پس از پيروزي انقلاب نيز مردم قم همواره در بستر حوادث مهم تاريخي قرار گرفتند و پيشاپيش مسايل و حوادث و امتحان‎هاي بزرگ انقلاب مانند هميشه با سربلندي مسير انقلاب را طي كردند. تا اين كه طي جنگ تحميلي اين ايثار را به اوج خود رساندند و هم اكنون نيز چون گذشته در كنار كليه حوادث مذهبي و سياسي حضور داشته و همواره رهنمون ديگر شهرها و كشورهاي آزاده جهان بوده و هستند. 



:: موضوعات: قم و انقلاب اسلامي
شخصيت و فضايل حضرت معصومه( س)
(0) نظر

حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ داراي شخصيتي رفيع و والا مقام مي‎باشد بطوري كه ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ از اين بانو، با جلالت و تكريم ياد كرده‎اند و حتي پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضي از ائمه ـ عليهم السّلام ـ آمده و از مقام والاي او سخن گفته‎اند كه به بعضي از آنها اشاره مي‎شود.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمي و حرم وَلدي من بعدي...»[1] بدانيد قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زني از فرزندان من در اين شهر در مي‎گذرد كه او دختر موسي است...».
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي ديگر پيش از اينكه اين فرزند گرانقدر متولد شود از فضيلت زيارت و مدفن او سخن مي‎گويد و شيعيان را به اهميت آن توجه مي‎دهد و مي‎فرمايد «شهر قم، حرم ما است و در آن زني از فرزندان من مدفون مي‎شود، به نام فاطمه هر كس او را زيارت كند بهشت براي او ثابت مي‎شود...»[2]
همه اين بيانات حاكي از شأن و عظمت و فضيلت اين بانوي مكرم اسلام مي‎باشد. بي‎شك اين فضايل و خصوصيات اخلاقي اين بانوي بزرگ است كه او را داراي چنين مقام و منزلتي نموده است چون امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ داراي 37 فرزند بود كه در ميان آنها اين بانوي مكرم است كه مثل ستاره‎اي درخشان مي‎درخشد و در ميان فرزندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ هيچ كدام هم سنگ او نمي‎باشد. حال به خصوصيات و فضايلي اشاره مي‎كنيم كه باعث عظمت و درخشش او در ميان ديگر امامزادگان شده است.
1. شرافت خانوادگي
او ماه تاباني است كه از برج امامت طلوع كرده در آغوش امامت تربيت يافته، قنداقه امامت را نيز در دامن خود پرورش داده است زيرا او دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. همه نياكان او مشعلداران امامت، پرچمداران هدايت، اسوه‎هاي فضيلت و استوانه‎هاي ولايتند. و مادر بزرگوارش از بانوان با فضيلت و از اسوه‎هاي تقوي و شرافت و از زنان كم نظير تاريخ بشريت است.
بديهي است كه تأثير شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمي‎توان انكار كرد اين ويژگي در وجود حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ نيز بروز يافت و از هر دو طرف فضايلي را به ارث برد و مي‎توان سر برتري آن حضرت بر ديگر فرزندان موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ را در همين نكته يافت. البته اين نمي‎تواند به معناي تأثير نداشتن تلاش و كوشش آن حضرت در اين راه باشد بلكه علاوه بر همه شايستگي‎هاي فردي كه در وجود خويش به وجود آورده بود از اين عوامل نيز به عنوان مكمل و پشتوانه ترقي و تكامل معنوي اخلاقي و علمي سود مي‎برد.
2. عبادت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ
بنا به تصريح قرآن هدف از خلقت انسان چيزي جز عبادت و بندگي خداوند نيست كساني كه به اين هدف مهم پي بردند در راه رسيدن به عاليترين مرحله آن سر از پا نمي‎شناختند.
يكي از عاليترين نمونه‎هاي عبادت و بندگي خدا از خاندان ولايت و امامت، كريمه اهل بيت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ مي‎باشد. او با عبادت و شب زنده‎داري هفده روزه‎اش در واپسين روزهاي عمر شريفش در مدت اقامتش در منزل موسي بن الخزرج، گوشه‎اي از يك عمر عبوديت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاك الهي است.[3]
3. محدثه بودن آن حضرت:
از ويژگي‎هاي حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ اين بود كه علوم اسلام و آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ آگاهي داشت و آن حضرت از جمله روايت كنندگان حديث بود و چندين حديث است كه در سند آنها نام حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ به چشم مي‎خورد كه علامه بزرگوار اميني در كتاب شريف الغدير به بعضي از آنها استناد مي‎كند مانند، عن فاطمه بنت علي بن موسي الرضا حدثتني... «من كنت مولاه فعلي مولاه»[4]. نقل اين احاديث حاكي از مقام علمي والاي آن بانو مي‎باشد.
4. لقب معصومه ـ سلام الله عليها ـ
مقام عصمت كه عالي‎ترين مقام معنوي و پاكي است، درجاتي دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: 1. معصوم از خطاء 2. معصوم از گناه.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مانند حضرت زينب ـ عليها السّلام ـ در يكي از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم ـ عليهم السّلام ـ نباشد.
روايت شده حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ فرمودند «من زار المعصومه بقم كمن زارني»[5] كسي كه معصومه را در قم زيارت بكند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ بسيار است، ولي سخن فوق از امام معصوم ـ عليه السّلام ـ شايد اشاره‎اي باشد كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ داراي مقام عصمت بوده است، ضمناً اين سخن بيانگر آن است كه: اين لقب را حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ به فاطمه كبري ـ سلام الله عليها ـ داده است. و گرنه نام آن حضرت معصومه نمي‎باشد.
5. شفاعت گسترده
اعتقاد به شفاعت انبياء و اولياء از ضروريات مذهب شيعه است و هيچ ترديدي در آن نيست. و بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه در قرآن كريم از آن به (مقام محمود) تعبير شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول مكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم شفاعت گسترده‎اي دارند كه بسيار وسيع و جهان شمول است. 1. خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ 2. شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ . كه بعد از حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ از جهت گستردگي شفاعت، هيچ بانويي به شفيعه محشر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ نمي‎رسد. كه امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ در اين رابطه مي‎فرمايد: «تَدخل بِشفاعتها شيعتنا الجنته باجمعهم»[6]. با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مي‎شوند.
6. زيارتنامه مخصوص
يكي از شواهد عظمت استثنايي حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ زيارتنامه‎اي است كه به خصوص، حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ در شأن او صادر فرموده است. زيرا بعد از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ تنها زيارتي كه از امام معصوم براي يك زن نقل شده، زيارت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ است و هيچ يك از بانوان خاندان عصمت و طهارت زيارت مخصوص از امام ندارد. 



:: موضوعات: فضائل حضرت معصومه
قسمت آخر معرفي بزرگان شهر قم
(0) نظر

ملا محمد طاهر قمي
او از علماي بزگ قم در زمان صفويه بوده است. شيخ حر عاملي او را با عناوين؛ عالم، محقق، مدقّق، ثقه، فقيه، متكلم، محدث جليل القدر، ياد كرده است. او صاحب تأليفات متعددي از قبيل: شرح تهذيب الحديث، الاربعين في فضايل امير المؤمنين، الفوايد الدينيه در ردّ بر حكما و صوفيه، و... . اين بزرگوار در پايگاه علمي خود، قم از دنيا رفت و در نزديكي قبر زكريا بن آدم مدفون گرديد.
8. شيخ غلامرضا قمي معروف به حاج آخوند
آن بزرگوار از اهل قم بوده و اشتهار به حاج آخوند داشته است. مرحوم آقا بزرگ تهراني از او به «عالم محقق و فقيه متبحر از اعاظم» ياد كرده است.
او از قم براي تكميل مراتب علمي به نجف مي‎رود و در درس شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي شركت نموده و آن گاه به قم برگشته و مرجع امور مردم و صاحب آثار متعدد علمي گرديد.
9. حاج ميرزا محمد ارباب
او در سال 1273 هـ .ق در قم و در يك خانواده كشاورز تولد يافت و پس از تعلم مقدمات و سطح، به عتبات عاليات رفت. از محضر مرحوم ميرزا حبيب الله رشتي و آخوند خراساني استفاده علمي كرد. به قم بازگشت و به جمع مروجين و محققين و مصنفين پيوست. آن بزرگوار طبع لطيفي داشته و اشعار در مدح و مراثي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي‎گفته است. او در ماه جمادي الاول سال 1341 هجري در سن 68 سالگي در گذشت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
10. مرحوم شيخ ابوالقاسم قمي
او در سال 1281 هـ .ق در قم متولد شد و بعد از دوره مقدماتي به عتبات عاليات رفت . از دروس بزرگان نجف بهره‎هاي فراواني برد. از عبارات علامه تهراني استفاده مي‎شود كه او در دوران تحصيل در كمال فقر و تنگدستي بوده كه بعدها به مقام والاي اجتهاد نايل شده. او در سال 1322 هـ .ق به زادگاه خود مراجعت كرد.
او علاوه بر مراتب عاليه علمي، صاحب مقامات معنوي بالايي بوده و از نهايت تواضع، مخصوصاً در مقابل آيت الله حائري مؤسس حوزه، كه از اخلاص عجيبي برخوردار بود. باري، آن بزگوار در سال 1353 هـ .ق دار فاني را وداع گفت و در مسجد بالاسر مدفون گرديده.
11. حاج شيخ مهدي حكمي قمي
او در سال 1280 هـ .ق در شهرستان قم متولد شده و بعد از گذراندن مقدمات، به سامرا رفت و در درس مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي و پس از رحلت او در درس مرحوم فشاركي حاضر شد و سپس به نجف آمده و از درس مرحوم آخوند خراساني استفاده نمود و در سال 1322 هـ .ق به قم بازگشت و بر اثر علميّت بالا و مقامات زهد و تقواي معنوي كه داشت در نزد عموم طبقات، از احترام خاصي برخوردار بود و در مسجد جامع قم اقامه جماعت مي‎نمود و عهده‎دار قضاو فصل خصومات و منازعات بين مردم بود. تا بالاخره در مسافرت تابستاني كه به محلات داشتند در سال 1360 هـ .ق از دنيا رفتند و پيكر پاكش بعد از حمل به قم در رواق حرم نزديكي قبر مرحوم حائري مدفون گرديد
12. حاج ميرزا محمد فيض قمي
او در سال 1293 هـ .ق در قم به دنيا آمد و بعد از مقدمات در سال 1317 به نجف مشرف گرديد و بعد از كسب علوم مختلف به زادگاه خود، قم مراجعت كرد و سرگرم تدريس و تربيت طلاب و ارشاد مردم گرديد. و در سال 1370 هـ .ق در موقع اداي فريضه و در حالي كه در قنوت جمله «الهنا عاملنا بفضلك» مي‎‎خواند، دار فاني را وداع گفت و آيت الله بروجردي بر او نماز خواند و در كنار صحن حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مدفون گرديد.
13. حاج آقا حسين قمي
او در قم متولد شده و پس از گذراندن دوره مقدمات به نجف رفته و بعد از طي دوره‎هاي مختلف فقه و اصول و درايه و...، در سال 1331 به مشهد مهاجرت كرده و بيست و چند سال به تدريس و وظايف مقرّره سرگرم بود و در زمان رضاخان به كربلا تبعيد شده و ده سال در آن جا اقامت كرد.



:: موضوعات: بزرگان و مفاخر قم


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

X