شهر قم از زماني كه به عنوان مركزي شيعي در نزد پيروان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ شهرت يافت، پيوسته مهد دانش و فضيلت و سرچشمه فيضان حكمت و معرفت بوده و از همان روزها تربتش را به شرافت و مردمش نيز به فضيلت ستوده شدهاند. خدمات برجسته و مساعي ارزنده دانشمندان قم در راه احياي آيين تشيع و نشر معالم دين و فرهنگ اسلام به حدي بود كه تاج كرامت ابدي بر تارك شريف آنان نهاده شده، تا آنجا كه از امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است: لولا القميون لضاع الدين؛ اگر اهل قم نبودند دين ضايع ميگشت.[1]
اما اينكه چرا اين شهر را قم نام نهادهاند، از وجود مقدس امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ رسيده كه فرمودند: انّما سمّي قم لانّ اهلها يجتمعون مع قائم آل محمد(عج) و يقومون معه و يستقيمون عليه و ينصرونه؛ (اين شهر) قم ناميده شد زيرا كه اهلش در اطراف حضرت قائم آل محمد(عج) گرد ميآيند و با آن حضرت قيام مينمايند و با او ـ عليه السّلام ـ همراهاند و در كنار او پايداري ميكنند و او را ياري مينمايند.[2]
از حضرت هادي ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه حضرت فرمودند:[3] علت نامگذاري اين شهر به قم آن بود كه وقتي كشتي نوح ـ عليه السّلام ـ در طوفان به اين نقطه رسيد از حركت ايستاد. و اينجا قطعهاي از بيتالمقدس ميباشد.
مژده جايگاه خاص قم در تشيع هفتاد و چند سال قبل از نزول فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به قم و در زماني كه هنوز پدر بزرگوارش امام كاظم ـ عليهالسّلام ـ ديده به جهان نگشوده بود توسط (امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ) بيان شد، آنگاه كه فرمود: بانويي فاطمه نام، از فرزندم موسي ـ عليه السّلام ـ در اين شهر (قم) از دنيا ميرود (و مقام و منزلتي دارد) كه شيعيان را شفاعت ميكند و همگي به بهشت ميروند.[4]
در روايتي ديگر حضرت فرمودند: انّا لله حرماً و هو مكه و ان للرسول ـ صلي الله عليه و آله ـ حرماً و هو المدينه و ان لامير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ حرماً و هو الكوفه و ان لنا حرماً و هو بلده قم و ستدفن فيها امراه من اولادي تسمّي فاطمه فمن زارها وجبت له الجنه، قال الراوي و كان هذا الكلام منه قبل ان يولد الكاظم ـ عليه السّلام ـ.
... و از براي ما حرمي است كه آن شهر قم است، و طولي نخواهد كشيد كه بانويي فاطمه نام از فرزندانم در آن شهر مدفون خواهد شد و براي زيارت كنندگانش بهشت واجب ميشود.[5]
حتي در مورد شاگردان مكتب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز رواياتي رسيده كه با وجود آنها، بلاء از اهل قم دفع ميشود.[6]
اين شهر از زمان قبول اسلام تا امروز يعني در طول سيزده قرن همواره بنام مركز تشيع و پايتخت شيعه اماميه خوانده شده است، حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: قم سرزمين ماست، سرزميني كه پاكيزه و مقدس است براي شيعيان ما، كه ولايت ما را قبول كرده است.[7]
و اين پايگاه تشيع، مورد عنايات خاصه ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ بوده و بيش از سي روايت درباره شهر و مردماش از طرق معتبره رسيده است تا جائي كه خواب در قم را عبادت خواندهاند و از امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ رسيده كه حضرت فرمودند: قم عش آل محمد و مأوي شيعتهم؛ قم آشيانه ما (آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ) و پناهگاه شيعيان ماست.[8]
عصاره احاديث وارده با حذف تكرار چنين است: شهر قم قطعهاي از بيتالمقدس، شهري مقدس، مطهر و بلد ما اهل بيت و شيعيان ماست، چه نيكو موضعي است قم، كه خداوند متعال آن را بر ساير بلاد حجت قرار داده و ستمگران در آن گداخته گردند، چنانكه نمك در آب ذوب ميگردد و زود باشد كه علم و معرفت از كوفه بدان شهر منتقل گردد و از آنجا به ساير بلاد، منتشر شود به طوري كه نزديك ظهور حضرت حجت(عج) مستضعفي در دنياي آباد يافت نشود تا جايي كه زنان خانهدار به علم امامت و ولايت واقف باشند.[9]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ : قال ستدفن فيها امرأه من اولادي تسمي فاطمه فمن زارها وجبت له الجنه؛ در اين شهر فاطمه بنت موسي ـ عليه السّلام ـ دفن خواهد گشت كه هر كس او را زيارت كند بهشت برايش واجب گردد.[10]
در آثار پيرامون قم چنين آمده است: بهشت را هشت باب است و سه درب آن به سوي مردم قم است.[11] و محدث قمي نقل مينمايد: از براي بهشت درب است و يك درب از آنها خاص اهل قم ميباشد، گوارايشان باد، گوارايشان باد.[12]
در مورد مردم قم كه در اين شهر مقدس مدفون ميشوند، فضيلتي است كه ديگران را چنين فضيلتي نيست. محل حشر و نشر جميع مردم بيتالمقدس است جز اهالي قم كه در گور خويش محاسبه ميشوند از آنجا به بهشت محشور ميگردند و اين كرامت به اهل قم اختصاص دارد.[13]
و اهل قم به تأييدات رباني مؤيد و به توفيقات سبحاني مشرفاند و فرشتگان پيوسته از آنان بلايا را دفع كنند و بندگان مؤمن خداي متعال در آن شهر گرد آمده و در انتظار شفاعت پيغمبر خود بسر ميبرند.
سلام خداوند بر اهل قم و رحمت الهي برايشان باد كه آنها اهل ركوع و سجود، قيام و قعود، و آمرزيده و مغفور ميباشند، خداوند بركات خود را برايشان نازل گرداند كه ايشاناند علماء، فقهاء، فهماء و اهل ديانت و حسن عبادت كه سيئاتشان به حسنات تبديل ميگردد.
و سخن آخر اينكه حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: اذا اصابتكم بليّه و عنا فعليكم بقم فانه مأوي الفاطميين؛ زماني كه به شما گرفتاري و غمي رسيد، به شهر قم پناه بريد چراكه قم محل و مأواي فاطميين است.[14]
پايگاه علوم اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ
از مناطق مهمي كه به عنوان اصليترين مراكز علوم اسلامي، بلكه بزرگترين مركز شيعي ياد ميشود بايد قم را نام برد. شهري كه از زمان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ خصوصاً در زمان امام عسكري ـ عليه السّلام ـ و نيز در طول عصر غيبت جايگاهي مطئمن براي نشر فقه و احاديث پاك و مطهر بوده است.
قم در زمان امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوارش پايتخت علمي شيعه بوده و در آن راويان فراواني ميزيستند و همچنين در آن از مؤلفان و صاحبان قلم در حديث و ديگر شاخههاي علم گروههاي فراواني سكونت داشتند.[15]
و از اين رهگذر خدمات بزرگي به مراكز علمي شيعه نموده است. رسالت سنگين نشر علوم اهلبيت ـ عليهم السلام ـ، احادث آنان و فضايلشان از قم و توسط قميها و قميون انجام گرفته است. رسالتي كه تمام جوامع علمي شيعه حامل آن ميباشند. در بيانات نوراني اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز تأييدات بلندي صادر شده كه براي افتخار هميشگي اين سرزمين كافي است. اگر تلاش و زحمات اهل قم نبود دين از بين ميرفت[16] و به راستي نيز چنين است. تأملي هر چند گذرا به عصرهاي گذشته خصوصاً بنيالعباس و جور و وحشتي كه بر امامان شيعه و پيروان آنان در عهد امام عسكري ـ عليه السّلام ـ حاكم بوده است، اهميت اين رسالت و مسؤولين قميها و قم را، به وضوح مشاهده ميكنيم، و در اثر اين عنايت و اهتمام در زمان غيبت صغري به عنوان بزرگترين مركز علمي در جهان اسلام نام برده ميشد. در عظمت اين مركز ميتوان اشاره كرد به سخني كه شيخ در كتاب «الغيبه» بيان مينمايد:
سومين نايب خاص امام زمان(عج) توجه و عنايت خاصي به قم داشته و كتاب «تأديب» را جهت بررسي و اظهار نظر به قم ارسال نموده است.[17] و چه زيباست آن تقدير و رضايت امام صادق ـ عليه السّلام ـ كه به عيسي بن عبدالله فرمود:
سلام خداي متعال بر اهل قم باد. خداوند سرزمينشان را از باران سيراب گرداند و بركات و رحمت خود را بر آنها نازل فرمايد. و زشتيها را به نيكوئي مبدل سازد. آنانكه اهل ركوع، سجود، قيام و قعودند. آنانكه فقيهاناند و اهل ذكر و دركاند.[18]
قم در گذر زمان
ساكنان اصلي قم هنگام حمله مسلمانان به ايران از لحاظ كثرت به اندازهاي بودند كه هزاران سپاه از آنان در جنگ قادسيه و نهاوند شركت كردند.[19]
شهر قم كه داراي دوازده روستا و سيصد و چهل و چند ده بوده و به قولي بيست و يك روستا و هفتصد ده دارا بوده است دههاي چنان آباد و پرجمعيت كه تنها از يك ده چهار هزار مرد بيرون آمد كه هر يك خدمتكاري، مهتري و نانپز و آشپز همراه داشت براي جنگ با اعراب مسلمان.[20]
قم مقارن حمله مسلمانان به ايران شهري معتبر، معروف و پرجمعيت بوده است.[21] قم از شهرهايي بود كه علويان به آن روي ميآوردند و در آن پناه ميجستند.[22] در سال 210 مأمون،علي بن هشام مروزي را فرستاد و با سپاه او را امداد داد تا با قميها جنگ كرد يحيي بن عمران را كه رئيس قم بود به قتل رسانيد، باروي شهر را با خاك يكسان كرد و خراج قم را بيش از سه برابر كرد.[23] در زمان معتزّ عباسي مردم قم نافرماني كردند موسي بن بغا به قم حمله برد جمع كثيري را كشت و جمعي ديگر را به قيد كرد.
قم در سال 621 به دست سپاهيان مغول آن چنان ويران و قتل عام شد كه تا ميانه قرن نهم آثار آن برجاي بود و هرگز موقع و اهميت پيشين خود را باز نيافت.[24]
قم روزگاراني چندان بزرگ بوده كه در دو جاي آن نماز جمعه برپا ميشده و اين بدان معناست كه فاصله دو سوي آن بيش از سه ميل مسافت بوده است. پهنه خطه آنرا روزگاري صد فرسنگ در صد فرسنگ گفتهاند (قطعه معروف منسوب به انوري در روضه الصفا و هفت اقليم 5:3 و نزهه القلوب: 47 و اسناد ديگر) و آن را در عداد شهرهايي چون ري برشمردهاند كه جمعيت آن از هزار هزار نفر در ميگذشته (ري باستان 104:1ـ108) و در يك زلزله سيصد و پنجاه هزار تن از مردم آن تلف شدهاند (ديوان قوامي رازي:12) و در حمله مغول هفتصد هزار آدمي در آن كشته شدهاند (مرصاد العباد، نجمالدين دايه رازي:9)[25]
جايگاه علمي
قم در طول تاريخ خود كه كرامت بزرگ مركزيت شيعه را به خود اختصاص داده است به عنوان يك مركز علمي و فرهنگي جهت ترويج اشاعه علوم اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ مورد قبول همگان بوده است.
منبع: انديشه قم
:: موضوعات: